بهراد منبهراد من، تا این لحظه: 12 سال و 22 روز سن داره

♥بهراد بهترین هدیه ی خدا♥

بهانه ای برای با تو بودن...

سلام به مرد کوچک خودم که هر روز برات هزاران آرزو داریم و از ثانیه به ثانیه با تو بودن داریم لذت می بریم و بزرگ شدنت رو دارم به عینه می بینیم و چقدر لذت بخشه به اندازه ای که فکر نکنم بالاتر از این لذتی برای من و بابائی وجود داشته باشه ... کلماتی که بتونه عشق مارو به تو وصف کنه انقدر بزرگه که نه به اندازه ی زبان ماست نه به اندازه ی این صفحه ی وبلاگه که بشه تایپش کرد فقط فقط تو قلب ماست.... بهرادم عمرم زندگیم دوستت دارم و همیشه سعی کردم برات بهترین باشم نمی دونم تا  چقدر موفق بودم اما اینو می دونم که با تمام عشقی که بهت دارم برات تلاش می کنم امروز وقتی خواب بودی بهت نگاه می کردم و لذت می بردم از این که خدای مهربون تو فر...
29 تير 1392

صبحانه با تم بهراد

امروز تصمیم گرفتم صبحانه رو به یک شکل دیگه ای برات سروکنم که برات جذاب باشه و یه تنوعی برات بشه عزیز دلم برای همین هم برات سیب زمینی با کره سرخ کردم و یه شربت خوشمزه ای برات درست کردم با تم خودت برات آوردم که فکر کنم خوشت اومده بود   قربون مهربونیت بشم الهی که داری به من تعارف می کنی......عشق منی نوش جووووونت عزیز دلم....... ...
25 تير 1392

روزهای قشنگ تابستانی بهراد

پسر کوچولوی من داری قشنگترین روز هات رو تجربه می کنی و کلی شیطونی می کنی عزیزم تا میریم خونه مامانی مژگان دوست داری بری حیاط کلی بازی کنی ما هم مجبور میشیم با زبون روزه به علایقت تن بدیم امروز کلی با هم تو حیاط توپ بازی کردیم  به علاوه ی آب بازی. البته نا گفته نمونه که خودمم کلی کیف کردم از رانندگی کردنات بگم که عاشق ماشین سواری هستی تو خونه بیشتر بازی هات با ماشین اینم نمونش: 0 یکی از کارهای جدیدت بالارفتن از هر جائیه حالا می تونه از مبل یا از میز وسط تو خونه باشه تازه بعد بالارفتن کلی هم به خودت افتخار  می کنی... ...
23 تير 1392

16ماهگیت مبارک

١٦ماهگیت مبارک عزیز دلم بازم ماه دیگه ای گذشت و تو ١ماه بزرگتر شدی البته این ماه پر از اتفاقات خوب بود و با اومدن مسافرانمون کلی سوغاتی گرفتی و خوش گذروندی . جشن تولدت رو داشتیم که اونجا هم کلی کادو گرفتی و خلاصه این ماه کلی حال کردی و امروز که ماهگردت بود مثل روال هر روز بعد بیدار شدن یه صبحانه ی خوب بهت دادم و بعد هم مثل همیشه وروجک بازی البته همراه با من که تقریبا این شده کار هر روزم که باهات میام تو اتاقت و عین بچه ها باهات بازی می کنم دالی بازی ماشین بازی نقاشی شعر خوندن اسباب بازی روشن و خاموش کردن آوردن اسباب بازی ها از ارتفاع بهه پاییو و کلی کارای دیگه بعد اون هم نوبت میرسه به آب بازی تو حمام که به طور مثال روزی ٢بار این اتفاق...
23 تير 1392

اینم عکس هایی از سیسمونی و اتاق پسرم

سلام گل مامان   اینم عکس هایی از اتاقت   تشک بازی   کالسکه مکسی کوزی۲۰۱۲   صندلی غذا پسرم   کریر و صندلی ماشین مکسی کوزی که کالسکه نوزادی هم میشه   روروئک ۳ حالته بیبی کانفورت   مینی واش نینی   این تخت کنار مادر که از مارک Roba   تا 6 ماه مناسبه. توی سایتش که نگاه کردم تا وزن 11.5 کیلو گرم رو میتونه تحمل کنه.. در ضمن حالت گهواره هم داره. و بعدا میشه قدش رو کوتاه کنی و به عنوان کاناپه برای بچه استفاده کنی.  در واقع در چهار حالت می شه ازش استفاده کرد این هم حالتیه که از یک طرف میشه قفل بشه به تخت پدر و مادر:     لوازم بهداشتی و فلاکس ن...
22 تير 1392

تو بهترین هدیه ی خدائی

  سلام به عشقم . عمرم .  فرزندم . امیدم .  زندگیم ..... اگه قرار باشه کلماتی رو در وصف تو بگم باور کن می تونم تا فردا صبح هم ادامه بدم آخه تو همه چیز مائی و تو بهترین هدیه ی خدائی و با اومدنت به زندگی من و بابائی خیر و برکت و سعادت و شادی آوردی و ما هم خدای منان سپاسگذاریم بهرادم پسرک کوچولوی من یا شایدم بهتره بگم بزرگ مرد کوچک من عاشقتم و عاشقانه های مادر بودن رو تو به من آموختی و من بهترین ها را مانند نامت در کنار تو احساس کردم خدایا تو حافظ و محافظ فرزندانمان باش ..... اون موقع که قرار بود اسمی برات انتخاب کنیم کلی گشتیم و خیلی اسم کاندید کردیم ولی بعضی اسم ها تلفظ قشنگی داشت اما معنادار نبود شاید باو...
15 تير 1392

کلی خبر....

ما اومدیم با کلی خبر: اول از همه رفتن بابا مجبد به حج که هم ما حسابی دلمون تنگ شده هم اون که هر بار زنگ می زنه می گه که چرا عکس های جدید پسرم رو نمی زارید تا ببینیم و دلیل گذاشتن این پست هم بابا مجید که خوشا به سعادتش که چنین جائیه... و دوم این که مامان اختر هم رفته پابوس امام رضا که اونم برات حسابی دل تنگی می کنه از دل تنگی زیاد عکست که رو صفحه موبایلش هست رو همش می بوسه ایشاالله به زودی زود بیاید پیشمون و مارو از دل تنگی در بیارید و خوش به حال آقا بهراد که کلی سوغاتی توی راه داره و دیگه این که تو این مدت که نبودیم جشن پایان دوره ی ابتدائی خاله نفیسه رو داشتیم که برای شام دعوت شدیم و رفتیم و اونجا کلی دختر دورت رو گرفتم و شمام کلی...
6 تير 1392
1